فلش بک



بر خلاف عنوان پست من واقعا از استاد این درس خوشم میومد و تقریبا یکی از پر انرژی و خوش بر خورد ترین استادی بود که در طول این زندگی نکبت بار دیدم طرز حرف زدنش واقعا به آدم آرامش میده همیشه به این فکر میکردم اگه این درسو بیوفتم نظرم راجع به استادش چه تغییری میکنه نه تنها منفی نشد بلکه به نظرم استادی که منو نندازه استاد نیست.

اولین بار هست که درسیو میوفتم ، یادم میاد چقدر به خاطر کم شدن میان ترم خودمو سر زنش کردم چقدر حالم بد بود اما  کاش از اول میدونستم نهایتا ته تهش افتادنه و جای افسردگی برای کم شدن نمره شاد باشم که ترم بعد هم این استاد عزیزم  رو میبینم.

همین تجربه ی میانترم باعث شد الآن یه اپسیلون ناراحت نباشم نمیدونم دوستان میگن تو بیش از حد نسبت به حوادث اطرافت بی خیالی اما به نظرم نباید ذهنمو درگیر مشکلاتی کنم که زمان حلش میکنه در واقع زمان همه چیزو حل میکنه حتی

این روزا سوالی ذهنمو درگیر کرده چند نفر مثل من هستن درسیو  که قبلا پاس کرده بودند ،دوباره بردارند و بیوفتند!


وقتی ایران خودرو تصمیم گرفته بود پژو تولید کنه قرار گذاشته بودن که اسمش پژو پرشیا باشه ، از اونجا که ما ایرانی ها توی ی استعداد عجیبی داریم یه عده رفتن اسم پرشیا رو توی آلمان ثبت کردن بعد دو سال تولید شدن پرشیا اومدن از ایران خودرو شکایت کردن تا پول بگیرن ، از اونجایی که ما ایرانی ها پول مفت به کسی نمیدیدم اینا هم گفتن اسم پرشیا مال خودتون ما از این به بعد پژو پارس میزنیم :)

داستان نام من هم،  همین جوریه.


امروز برایم هوا تابستان است آفتاب طوری ست که مادر هر روزه داری را به عزایش می نشاند.نمیدانم احکام روزه در این شرایط سخت چگونه است اما خوب میدانم چهار فرسنگ که سهل است من که هزار فرسنگ در عمق چشمانش عرق شدم،انگار در دریای عسل شنا میکنم ،با خودم میگویم چه شیرین است ، شیرین است همین کافی ست بفهمم آب از سرم گذشت عقل و دین رفت عاشق شده ام.


بدون شک یکی از مزخرف ترین کار هایی که در جوامع امروزی وجود دارد نوشتن اولین پست برای وبلاگ هست. البته ناگفته نماند نویسنده استعدادی عجیب در آغاز کردن هر رویدادی دارد برای مثال از بدو تولد که همانند هر فرد موفقی در خانواده ای فقیر و مذهبی چشم به جهان گشود تا همین چند وقت پیش که در آغاز ترم جدید با انتخاب واحد های عجیب مرز دانش را جا به جا خواهد کرد اما آغاز ماجرا پایان کار نیست همان طور که فقط استعداد به تنهایی کافی نیست زمانی که مرحوم ادیسون لامپ را ساختند افراد دیگری هم بودند که چیزی مشابه آن و یا حتی بهتر از آن را ساخته بودند اما ادیسون برنده ی این ماجرا شد و اختراع این وسیله را به نام خود به ثبت رساند روایت های زیادی از علت موفقیت ادیسون از زبان خودش و دیگر افراد در اسناد تاریخی آمده است:
آمده است ادیسون از طرف پدر اسراییلی بوده است و مخترعین دیگر با فهمبدن این موضوع حاضر به رقابت برای ثبت اختراع نشدند.
روایت دیگر این است که تمام افراد برای ثبت اختراع صف کشیده بودند اما چون اختراعاتشان پیشرفتی فراتر از سند چشم انداز توسعه برای جهان داشت تمام برنامه ریزی های جهانی را از بین می برد اما برای اینکه اعتراضی از طرف رسانه ها صورت نگیرد ضعیف ترین اختراع که همان لامپ ادیسون بود به ثبت رسید در اسناد غیر رسمی آمده است تلویزیون اشعه کاتدی هم در بین اختراعات وجود داشت اما به علت وجود اشعه های ناشناخته که ممکن بود از جنس نجاست باشد در آن زمان مورد حجوم مراجع قرار گرفت.
روایتی دیگر است که شورای نگهبان مخترعین بعد از بررسی لیست دارایی های مخترعین به این نتیجه رسید ادیسون آس و پاس تر از بقیه است و حق اوست که برنده ی این رقابت شود. به هر حال روایت زیاد است و بررسی همه ی آنها خواننده ی نکته سنج را گمراه میکند اما شاید گفتن محکم ترین روایت خالی از لطف نباشد وقتی ادیسون در حین انجام کار های اداری ثبت بوده است پی ام هایی به همسر خود داده است که اسکرین شات هایش بعد از جدایی آن دو در فضای مجازی قرار گرفت ؛ ادیسون : "موفقیت = 1 درصد استعداد و  99 درصد پارتی"

 

در این دنیای نامردان

                           که مردانش

 

                                          عصا از کور

 

                                                        می ند

 

من از خوش باوری اینجا

 

                               محبت جستجو کردم

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

زیباکده چکاوک خیال هیئت جودو ودفاع شخصی شهرستان صحنه رساله و مطالعات معماری تضمینی | خرید فروش کفتر کاکل به سر در اصفهان خبرنامه بازار عمده فروشی ایران کوچک‌های بزرگ نوشتن